چهارشنبه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۸۵

عکس

عکس 3x4 ش رو میذارم جلوم. از خیلی نزدیک بهش زل میزنم. همزمان دو تا چهرهء خیلی آشنا و خیلی غریب میبینم. آشنا چون بچگیمو یادم میاره که از سر و کولش بالا میرفتم تا برم قلندوشش. غریب، چون هنوزم، نه صبح، نه شب، این همه سفیدی موی عکس رو توی ظاهرش نمیبینم...

هیچ نظری موجود نیست: