... و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت.
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان برادری است.
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل
افسانه ای است
و قلب
برای زندگی بس است.
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی...
،
الف. بامداد
۵ نظر:
اِ... دستات درد نکنه المیرا جان که اینشعر من رو گذاشتی اینجا، یادمنبود همچینشعری هم گفتم. دیگه اینقدر شعر خوب گفتم، خودم هم یادم نمیمونه بعضیهاشو!!!!
حالا به یکی دیگه ویزا ندادن...شما چرا به این روز افتادی؟
شما لينك شديد الميرا خانم
آره بامداد! راستی به نظرت خیلی حیف نشد که مـُردی؟!؟..
علی جان، ما که حس سمپاتیمون قوی هست، ولی فکر نمیکنی همه مون یه جورایی به یه "افق روشن" احتیاج داشته باشیم؟!
ممنون آقای ظهوری.
افق روشن.....آه... جوانی کجایی که یادت به خیر
ارسال یک نظر