خب، اولا که به عنوان تکلیف شرعی، بر ما واجب است که -حالا که بلاگرفته رولینگ داره به دوستان نزدیک ما بیش از حد بی مهری میکنه- خودمون آستین بالا بزنیم! عجالتاً از آقای سروش شروع میکنیم که کتاب شن رو دوباره راه اندازی کرده بود -با همون مدیریت باکیفیت سابق- و تازگیها هم عکسهای شنانه! میگیره. بانوی اول و آخرشون هم که هنوز شروع نکرده، گلاب به روتون توالت عمومی راه انداخته و کولاکی کرده تا اینجا! تصادفاً از مطبخ آقای مو هم این روزها بوهای خوشی به مشام میرسه که البته این بوها هیچ ربطی به فتوبلاگ بانوی اول ِ آقای سروش نداره! دیگه... جناب علجزیره هم که یا از سفرهاش عکسهایی به قاعدهء یک نخود میذاره و میگه روش کلیک کنید، فکر هم نمیکنه ما با این جیرهء اینترنت چه کنیم، یا هم که ... ظاهراً بر درختی تکیه کرده!! راست و دروغش پای پستهای مشکوک بلاگش!
،
گذشته از این حرفها دیشب با فرندزامون از سراسر کرهء خاکی Online Gathering داشتیم، مبسوط. هرکی هم نیومد، خودش ضرر کرد: حداقلش اینکه خبرهای خوش رو دیرتر میشنوه!
روز قبلش، 16 اپیزود فرندز دیده بودم. البته اول 8 اپیزود، بعد یه کم لالا که با تلفن یه فرند بیدار شدم که داشت به چای دعوتم میکرد، اما نشد برم؛ بعد اینترنت و یه چت با یه فرند اونور آبی که چندسالی میشه ندیدمش و بعد در اثر خواب نبُردگی 8 اپیزود دیگه، تا 3 بامداد. (البته بعدش بازم 1-2 ساعتی خوابم نبرد!)
روز قبل ترش هم با فرندزامون -اینور آبی ها به منظور ملاقاتِ معدودی ازآب گذشته- ناهار رفتیم کافه نادری و یه چند ساعتی منتظر بودیم جا گیرمون بیاد، یه چند ساعتی هم ناهار میخوردیم و یه چند ساعتی هم دسر (چند عضو آر ِ مثبت)! اما تمام مدت میخندیدیم!
بازم روز قبل تر، با یکی از فرندزامون رفتیم که ویزا بگیره و بهش نداده بودن و همینجور یه 7-8 ساعتی تو خیابونا چرخیده بودیم و ...
شب قبل از ویزا هم اتفاقاً با همین فرندمون رفته بودیم پرفروشترین فیلم مملکت، در هفته های جاری و حالمون به هم خورده بود از فیلم و مملکت و سینمای مملکتی که پرفروشش این باشه!
... خلاصه اینکه تو این 3-4 تا پاراگراف، "فرندز" رو با هرچی جایگزین کنی، آدم رو حداقل راهی بیمارستان میکنه اگه درجا نَکُشه، الا همین "فرندز". اصلاً فکر کنم رمز و راز این سریال فرندز هم توی اسمش باشه!!! اما به هر حال، جبران فرندز ندیدگی مدتهای مدید شد، شکر زئوس!
،
پ.ن. اون overdose ای که با "اِس" مینویسن، همونیه که آدم رو ناکار میکنه. تایتل بنده درسته!
۳ نظر:
دست شما درد نکنه بابت تبلیغات مفصل و مبسوط در خصوص بلاگ ما و سایر فرندز....البته بر همگان واضح و مبرهن است که این حقیر فقیر سراپا تقصیر مدتهاست که مشکوک می زنه. اما خوب فقط مشکوک میزنه! از بخار خبری نیست که نیست!!! ضمنا به شدت محتاج دعای دوست و دشمن هستیم در خصوص امر خطیر ویزا که به حال دوست عزیز مشترک نشویم....در سفارت بور و در خانه گریان و در خیابان نالان....والسلام علی من اتبع الهدی
ای آقا! از شما بعیده دنبال بخار بگردی... ولی گذشته از اینها، چرا نیومدی آنلاین گدرینگ؟ چقدر قرار بود دیر برسی مگه؟!؟ دو سه روز؟!؟..
ما آن لاین شدیم البته...ولی 3-4 ساعت بعد از ماجرای گدرینگ روی خط، و خوب کسی هم با ما گدر نکرد
ارسال یک نظر