پنجشنبه، آذر ۰۷، ۱۳۸۷

توریسم بلندمدت



فکر کردم اولین پستی که اینور آب بنویسم حتماً، Aujourd'hui, ça commence avec Moi رو مینویسم، اما انگار هنوز در هفته سوم و شهر سوم گشت و گذار به سر میبرم. از "نو"ئین بودن هم که انگار از روی یه خط ثابت افتادم روی یه زیگزاگ (بالا-پایین! نه چپ و راست) که بالاش وقتیه که مثل بقیه آدما یه چیزایی رو میدونم! پایینش اون وقتایی که باید از-اَسسر(!) یاد بگیرم. ولی خب انگار باکی هم نیست. یه کم دست-انداز لازمه دیگه...

گرچه از قطار آکسفورد جا موندیم، اونم به دلیل مسخرهء بسته بودن ایستگاه های متروی دور و اطراف و در نتیجه بدو بدوی طولانی؛ و بعدشم 2 ساعتی در Blackout به سر بردیم به همون دلیل مسخرهء تعمیرات دور و اطراف؛ لندن مبسوط خوش گذشت! اون از جاذبه های دیدنیش و اون از میوزیکال بینوایانش که جداً معرکه بود، اونم که از رسیدن به کنسرت عمو کوهن در کمال ناباوری و جای First Floor و دیدن خانوم سول که کلاً لذتی عظیم نصیبمون کرد، گرچه که بدجور A Thausand Kisses Deep مون رو پیچوند! اونم از پست کاملاً خصوصی و المیرائیزه دوست عزیزمون :* خلاصه ما با کمال میل برمیگردیم خانوم نازلی!
(اینکه فعالیت های غیرفرهنگیش رو نمیگم، اصلاً دلیل نمیشه دوستان یه خط در میون، بهم پیشنهاد موزه و کتابفروشی بدن!!! موضوع فقط اینه که فعالیتهای غیرفرهنگی، لازم اما هیجان-ناانگیزن برای گفته-شدن-از!)

مونترال هم که اگه به لطف شازده نبود، لابد فکر میکردم کلاً کونکوردیاست!!! اما دیدن رفقای قدیمی هم عالمی داره واسه خودش... آشنایی با رفقای جدید هم جای خود!

خلاصه فعلاً همین بسه.
برمیگردم...

،

پ.ن. البته عکسهای کنسرت مون هنوز لندن ه. ولی به زودی میگیریمشون!