شنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۸۳

کریستیان بوبن محشره! باور بفرمایید:

- او به آقای لوسین گفته است: «آقای لوسین، من با یک دستمال مخصوص کتابهای شما رو صفحه به صفحه می شورم. کتاب هاتون رو از شر همه کلمه هایی که اون ها رو پر کرده، خلاص می کنم.» این بار آقای لوسین نخندید. آقای لوسین مرد احمقی نیست. او خوب می داند که چنین دستمالی وجود ندارد. برای پاک کردن کتابها کافی است آن ها را باز نکنیم. آدم ها هم همینطور: برای محو کردنشان کافی است هرگز با آن ها صحبت نکنیم.

- یک کلکسیونر و یک حسود فرق زیادی با هم ندارند، هر دو در هراس از دست دادن یک قطعه اند.

- هیچ کس لوله کش نیست، حتی لوله کش. هیچ کس آن چیزی نیست که برای پول درآوردن انجام می دهد.

- بالای کوه چیزی بیشتر یا کمتر از پایین کوه نیست. در حقیقت ما با خودمان جابجا می شویم. ما در درون خودمان جابجا می شویم. در آن سر دنیا و آن سر حیاط به یک اندازه شگقتی وجود دارد.

- دور و بر بچه ها دو دسته آدم وجود دارند. آدم هایی که از آنها مراقبت می کنند و آدم هایی که نمی توانند آن ها را تحمل کنند.

- در این دنیا همه چیز طبیعیه. یا اگه ترجیح می دین: همه چیز معجزه است.

- بعضی آدم ها شما را از خودتان رها می کنند. به قدر دیدن یک درخت گیلاس پرشکوفه یا بچه گربه ای که دنبال دمش می دود، این کار را طبیعی انجام می دهند. حرفه اصلی این آدم ها حضور داشتن است. کار دیگر را برای ظاهرسازی انجام می دهند، بالاخره باید کاری انجام دهند چرا که کسی به خاطر حضورشان و به خاطر مهملاتی که در کوچه و خیابان می گویند و یا آوازی که زمزمه می کنند، به آن ها حقوق نمی دهد.

و ...

بوبن، کریسنیان/ همه گرفتارند/ صدقی، نگار/ ماه ریز ، 1381

چهارشنبه، فروردین ۰۵، ۱۳۸۳

Donnie Brasco فیلم خوبی بود. یه فیلم تمیز که حوصلهء آدم رو سر نمیبرد از بس که مافیلیی بود!! خلاصه اینکه عجالتاً هر فیلمی آل پاچینو و جانی دپ با هم بازی کنن من حاضرم ببینم! اما جالبش اینکه بعدش که زدم شبکه 5، صحنه رو صورت یه هنرپیشه بود که گفتم اَه! باز من غرق فیلم شدم، حالا همه رو تا اطلاع ثانوی جانی دپ میبینم!! که یهو دیدم نخیـــــرر! طرف خودشه !!! بله! شبکه 5 خودمون از همه تلویزیون ها زودتر Pirates of the Caribbean:The curse of the black pearl (درست گفتم؟!؟) میذاره -به فارسی ترجمه شده بود: طلسم دریایی-!! گویا هیشکی هم ندیده!!! تازه اون که هچ! امروز هم Road to Predition -به فارسی: تباهی- گذاشته بود! بازم نرین رأی بدین!! نمیبینین چه تلویزیون باحالی دارین ؟!؟ گیرم که اصولاً از نقش بازی کردن خانوما خوششون نیاد! مگه خودتون مادر خواهر ندارین ؟!؟ دِهَه!!!...

خلاصه که اینم از بهار! آهان! امروز -بعد از سه روز غبارروبی از هارد- فیلم The Bridges of Madison County کشف کردم! (خب ندیدم! مگه چیه؟!؟) سال نو هرچی نباشه، اقلاً سال سرشار از فیلمیه! مگه نه ؟!؟..

جمعه، اسفند ۲۹، ۱۳۸۲

اِهِم اِهِم !! آخرین خبر اینکه "من هنوز زنده ام!!!!" (مگه قراره آخرین خبر لزوماً خوشایند باشه؟!)

دوم اینکه، آقای سروش شرمنده!!!! «تولدتون خیلی خیلی مبارک زیادتا!» فقط ببخشید ما بعد از 48 ساعت فهمیدیم که جفت خطوط تلفنمون قطعه!!!! (24 ساعت آخر فکر میکردیم فقط یکیش قطعه!!!) خلاصه که ما همینجور تا بعد از تولد شما هم منتظر تلفن دوستان بودیم!!!!!..... ولی بازم خیلی مبارکه !

بعدشم اینکه اون آقاهه که گفتم، هیو گرانت نبود که !!! «جرج ووید» بود !!! یعنی کاراکتری که همون هیو گرانت تو اون فیلمه بازی میکرد!! ... وگرنه که «هیو گرانت» کیلو چند!!!

بعدترشم اینکه : «سال نوتون مبارک» !!!!

پنجشنبه، اسفند ۲۱، ۱۳۸۲

ممم... خب اینم بگم که نمیرم!! این آقاهه، "هیو گرانت"، تو همین فیلم مضحکه، یکی از اونایی بود که خدابیامرز، مامانبزرگِ مامان، بهشون میگفت "مرد مقوایی" -که یعنی فقط تو فیلم و کارتون میشه زیارتشون کرد!!..- انی وی، خداشکر ما هم بالاخره یه پتانسیل ِ به شدت بچه-دبیرستانی-وار از خودمون بروز دادیم!!!!... (فردا میفته میمیره طرف!!!)

... آهان! یه چیز دیگه هم اینکه چندوقت پیش یکی بهم گفت شبیه "کاترین زتا جونز" شدم!!!!!!!!!! بعد سر همین فیلمه، مادرخانومی فرمودن شبیه این خانومه "ساندرا بولاک" ام!!!!!!!!!!! بعد خب، من شانس آوردم که به نظر خودم بیشتر از هردوی اینا به خانم "ووپی گلدبرگ" شباهت دارم، وگرنه آخه اون به این چه ربطی داره مثلاً آخــــــــــــــــــــــــــــــــــه -به من، پیشکش!!!- ؟!؟ ...

خب اینم از حاشیه های فیلم که از خود فیلم گفتنی تر بود !!!
هر فیلم مزخرفی، میتونه حداقل یه جملهء درست حسابی داشته باشه، اگه نه یه دیالوگ:


Keep your friends close, and your enemies closer!

,
- Two weeks notice (2002)


ولی من ایــنقـــدرر مزخرفم که یه دونه از این جمله ها رم نمیتونم به کار ببندم در همهء عمــــــــــــــــــــــــــــــررر...

،
پ.ن. ببخشید که دوباره کامنتدونی به وضع اول برگشت (البته با بکترک!! که نمیدونم خوردنیه یا پوشیدنی!!) ولی اصولاً همه پدرسوخته شدن!! از دور دل میبرن، از جلو زَهره(؟) !! ...

دوشنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۲

میگه :

- بگو «نگو» ، نمیگم!
- بگو «نبین» ، نمیبینم!
- بگو «نشنو» ، نمیشنوم!
،
اما نگو «نفهم» ، چون نمیـــــتونم!!

سه‌شنبه، اسفند ۱۲، ۱۳۸۲

یه نوستالژی نه خیلی قدیمی، بات >لینک<

Lord of The Rings هم که همهء جایزه ها رو برد! گمونم به "دوئل" حسودیش شده بود!! خانومه کاناداییه میگفت خیلی خوشحالیم که Lord of the Rings تو این بخش -بخش فیلمهای غیر انگلیسی زبان- کاندیدا نشده بود!!!

فعلاً ..