کوچ غمگین پرستوهای شاد
در غروبی پرملال و بی صدا
خبر عریونی باغا رو داد
پاییز اومد اینور پرچین باغ
تا بچینه برگ و بار شاخه ها
کسی از گلها نمیگیره سراغ
بیا در سوگ دلگیر «گل سرخ»
بخونیم شعری از دیوان گریه
من و تو زادهء فصل خزانیم
دو تن پروردهء دامان گریه
شده ابری تو فضای سینه مون
قصهء بی غمگساری های ما
می دونم پایان نداره بعد از این
غصهء بی برگ و باری های ما
بیا در سوگ دلگیر «گل سرخ»
بخونیم شعری از دیوان گریه
من و تو زادهء فصل خزانیم
دو تن پروردهء دامان گریه
پاییزه ، پاییز عریون
من و تو ، خسته و گریون
می نویـــسم با دل تنگ
روی گلـــــبرگ شقایق
فصل دلــــــتنگی پاییز
فصل غمــگینی عاشق
بیا در سوگ دلگیر «گل سرخ»
بخونیم شعری از دیوان گریه
من و تو زادهء فصل خزانیم
دو تن پروردهء دامان گریه
پاییزه ، پاییز عریون
من و تو ، خسته و گریون
محمدرضا فتاحي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر