شنبه، آذر ۰۹، ۱۳۸۱


شمع روشن کرده م. برای این که به تاریکی لعنت نفرستم. فقط حیف که کنفسیوس نمی دونست با شمع نمیشه وبلاگ روشن کرد. تا حالا زیر نور شمع وبلاگ نوشتی ؟؟؟

شمع نشان روشنفکریه. شمع یعنی نور، یعنی روشنی، به قاعدهء دو بند انگشت. شمع پدیدهء جالبیه اگه پدیده شناسش باشی. همه جا تاریکِ تاریک، یه گُله جا رو روشن میکنه، بعد بی دریغ واسه همون یه گُله می سوزه تا تَه. می تونی؟ فقط یه گُله جا، می فهمی ؟ ادعا نداره. همچین آب میشه که هیچوقت تُو همهء عُمرت نتونی. می بینی شمع یعنی چی؟ حق داره مظهر روشنفکری ِ ناب باشه. نه از این روشفکریهای مُد روز، نابِ ناب. تا حالا هوس شمع بودن به سرت زده؟ که بسوزی و آب شی و تموم، فقط برای یه گُله جا، فقط برای یه زمان محدود؟ ها؟؟!

دیدی وقتی خاموشش میکنی، چه آه و ناله ای راه میندازه؟ چه معرکه ای به پا می کنه با اون دودش، عین سماع. بعد ساکتِ ساکت می شینه انگار که عُمریه یخ زده. سردِ سردِ سرد. بعد فراموش ...

هیچ نظری موجود نیست: