یکشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۸۳


خب چیزه، من همهء استعدادم رو به خرج دادم، تا این از آب در اومد! دیگه مسوولیتش با خودتون، اون توضیح واضحات پایین رو هم بی زحمت apply کنید اینجا!


فردا
ــــــــ

فردا، او خود را به ما دلربا خواهد نمایاند
مشتاقانه در آرزویش خواهیم نشست
بی صبرانه انتظارش را خواهیم کشید
نگران، به او خواهیم اندیشید

حال آنکه، هیچ چیز به خودی خود سرانجام نخواهد گرفت
و با خیالپردازی هایمان از دستش خواهیم داد
و با مدام اندیشیدن سربه نیستش خواهیم کرد

او، روز ِ پس از فرداست،
نه چندان متفاوت از فردا، و نه از امروز

چه که فردا، همین امروز است
و جز این، هرگز فرا نخواهد رسید!


22/6/1383


مجدداً پس از نگارش: تازه فهمیدم ترجمهء شعر کس دیگه، چه جنایت بزرگیه! لیلا! اون یدِ طولا رو یادته شعره چی بود؟؟!

هیچ نظری موجود نیست: