شنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۸۳


هین سخن تازه بگـو، تا دو جهان تـازه شود
بگذرد از هر دو جهان، بی حد و اندازه شود

...


پنجشنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۸۳

من دفعه های قبل که "نمایش ترومن" رو دیدم، به این دیالوگ فوق العاده توجه نکرده بودم:


- So, everything's fake?!

- You are real!

بدینوسیله عذرخواهی میکنم!

چهارشنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۸۳

ایضاً:

اگه سرت رو از زیر اون پتوی سیاه کلفتی که توش خزیدی بیاری بیرون، میبینی که دنیا به روشنای کورسوی شمع تو هیچ احتیاجی نداره ...

Tuesday, September 30, 2003

سه‌شنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۸۳

از وبلاق اونوری!

از زندگی تو برزخ دیگه خسته شدم. از اینکه همه چیز ِ زندگی موقته. اینکه هیچی دوام نداره. نباید که داشته باشه ...

خسته شدم از زندگی تو برزخ. قیامتی باید ... !!!

Monday, September 08, 2003

شنبه، مرداد ۱۷، ۱۳۸۳

من دیگه مطمئن شدم که مهرجویی ته کشیده. جایزه بهترین کارگردانی بهش دادن؟ والا چی بگه آدم... نه! میدونین نکته ش کجاست؟ اینجا که طرح از مرادی کرمانی بوده، اسم فیلم هم "مهمان مامان"ه، و با این تفاصیل قصه باید از زبان "امیر" کوچولو روایت بشه، که برخلاف این امر، نه تنها نقش همهء شخصیتهای دیگه پررنگتره، آدم اون فسقلی رو هم اون وسط زیادی فرض میکنه! خب چرا اصراری بود اونوقت اسم فیلم «مهمان مامان» باشه یعنی؟!.. بگذریم که بازیها هم همچین تعریفی نداشت، و گاهی معنی هم نداشت و حالا اینکه مهرجویی هرچی غُر داشت از زبان پدر خانواده زد و ... این همه بازیگر واسه چی جمع کرده بود اونوقت؟؟؟..

نه اینکه هیچ چیز خوبی نداشت ها! به قول بعضی ها، یه جاهایی فیلمش تو اوج بود، ولی یه جاها افتضاح! یکی از اون اوج ها، ریتم سینی و استکان نعلبکی بود، تو اتاق آقای دکتر، تا قبل از اینکه سینی نشون داده بشه. خیلی تمیز بود! ... همم.. بقیه ش هم چندان یادم نیست. عجیب هم نیست!

دوشنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۸۳

از وبلاگ مخفی:

" آروم آروم، عین پخش شدن لکهء جوهر، بی صدا پخش شو؛ نفوذ کن تو ذهن و روح هرکی که خواستی؛ هر کی نزدیکتر بود؛ بسته به جنسش، یا باهاش عجین میشی، یا خوشت نمیاد، پا پس میکشی، کاسه کوزه ت رو میبری جای دیگه. کلا هیچ اجباری نیست؛ جنس قابل نفوذ هم زیاده. ایرادش اینه که به شیب سطح هم یه کم بستگی داره؛ ولی خب، همهء خوبیها که یه جا جمع نمیشن ......

دلا نزد کسی بنشین، که او از دل خبر دارد ... "

Thursday, October 23, 2003
آقا این جناب " ژکو ون دورمل" یه چی بارشه! باور بفرمایید!! همچین الکی که فیلم نمیسازه.. یه چی تو چنته ش هست که برای بروز دادنش نیاز به فیلم ساختن داشته باشه. باور نمیکنید، Toto, le héros رو ببینید، علاوه بر Le huitième jour معروف... نگید نگفتی...