شنبه، مرداد ۱۷، ۱۳۸۳

من دیگه مطمئن شدم که مهرجویی ته کشیده. جایزه بهترین کارگردانی بهش دادن؟ والا چی بگه آدم... نه! میدونین نکته ش کجاست؟ اینجا که طرح از مرادی کرمانی بوده، اسم فیلم هم "مهمان مامان"ه، و با این تفاصیل قصه باید از زبان "امیر" کوچولو روایت بشه، که برخلاف این امر، نه تنها نقش همهء شخصیتهای دیگه پررنگتره، آدم اون فسقلی رو هم اون وسط زیادی فرض میکنه! خب چرا اصراری بود اونوقت اسم فیلم «مهمان مامان» باشه یعنی؟!.. بگذریم که بازیها هم همچین تعریفی نداشت، و گاهی معنی هم نداشت و حالا اینکه مهرجویی هرچی غُر داشت از زبان پدر خانواده زد و ... این همه بازیگر واسه چی جمع کرده بود اونوقت؟؟؟..

نه اینکه هیچ چیز خوبی نداشت ها! به قول بعضی ها، یه جاهایی فیلمش تو اوج بود، ولی یه جاها افتضاح! یکی از اون اوج ها، ریتم سینی و استکان نعلبکی بود، تو اتاق آقای دکتر، تا قبل از اینکه سینی نشون داده بشه. خیلی تمیز بود! ... همم.. بقیه ش هم چندان یادم نیست. عجیب هم نیست!

هیچ نظری موجود نیست: