دوشنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۸۴

1. این دفعه هم جون سالم به در بردم، متأسفم براتون! ولی خب هنوزم وقت هست تا میتونید قلنبه بارم کنید!

2. گاهی هم بد نیست وقتی آدم انقدر شیشکی دوسش نداره میشه و تنها چاره ش تمارضه، یه مرضی چیزی بیاد، جدی جدی همه یهو کلی دوسش داشته بشن!!!

3. ولی دکتر بیهوشیه خوب بودااا!! حیف که وقت کم بود!!!! (اصولاً همیشه همینطوره!!)

4. از اونم بالاتر باحاله که هرکی میاد عیادت، یه کتاب و یه تبلت! شکلات میاره!

5. عجالتاً بیشتر از این نمیتونم تایپ کنم (انگار هنوز بعد سه روز آنژیوکت تو دستمه!!!) وگرنه میگفتم که من نفهمیدم چرا نمایشنامهء فنز جایزه گرفت!! چون من که میخوندمش، فکر کردم این که خیلی بیمزه اس، حتماً بازی بازیگراش چیزی بوده که انقدر سر و صدا کرده...

6. حالا باشه تا بعد...

هیچ نظری موجود نیست: