سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۸۲


جا زدم. به همين راحتي: جا زدم. جرأت نكردم كنكور دكترا ثبت نام كنم. به همين راحتي ! نه كه فقط چون رشته ام فرق داشت ... من اگه من بودم، ‹اراده› بود؛ رشته كه حَرفه. عين تخته بازها، وقتي قبل از شروع بازي ميدونن كه ميبازن. اما اونا به هرحال بازي ميكنن؛ من نه. مي ترسم اين يه ذره حرمتي هم كه پيش خودم دارم، از بين بره ! من بازي نميكنم ...

هیچ نظری موجود نیست: