پنجشنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۸۲


اینو اول تو کامنتدونی آقای سروش نوشتم، بعد گفتم اینجا هم بذارمش؛ خیلی وقته از این خبط ها ازم سر نزده !

« وقتی که منتظرم
منتظرم که معجزه ای بیاید


و چهرهء اعجاز
   - از انتظار ِ در انتظار -
کدر گشته

شب چیره می شود

تکرار
به تداوم اش می بالد

تداوم ِ انتظار
      - انتظار ِ تکرار

وقتی که معجزه فرا می رسد.
»

1/3/82 // المیرا

الان دارم میبینم گرچه که با شعر سروش، اینا اومده به ذهنم، ولی این نمیتونه ادامهء شعر سروش باشه ! کاملا" زبانهاشون فرق میکنه. معذرت آقای سروش !!

هیچ نظری موجود نیست: