اینو اول تو کامنتدونی آقای
سروش نوشتم، بعد گفتم اینجا هم بذارمش؛ خیلی وقته از این خبط ها ازم سر نزده !
«
وقتی که منتظرم
منتظرم که معجزه ای بیاید
و چهرهء اعجاز
- از انتظار ِ در انتظار -
کدر گشته
شب چیره می شود
تکرار
به تداوم اش می بالد
تداوم ِ انتظار
- انتظار ِ تکرار
وقتی که معجزه فرا می رسد. »
1/3/82 // المیرا
الان دارم میبینم گرچه که با شعر سروش، اینا اومده به ذهنم، ولی این نمیتونه ادامهء شعر سروش باشه ! کاملا" زبانهاشون فرق میکنه. معذرت آقای سروش !!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر