سه‌شنبه، آذر ۲۶، ۱۳۸۱


میگم خیلی خوبه که آدم گاهی دوستاش رو دوره کنه، نه ؟! به من که دیروز و امروز خوش گذشت. گیریم تاریخ ادبیات فرانسه (Histoire de la literature francaise) هم بهم نرسیده باشه ( ولی جدا" این یکی خیلی حیف شد ! بگذریم که امسال به فرانسویا خیلی ظلم شده بود و آلمان اونقدر پاشو از گلیمش فراتر گذاشته بود که تاریخ فرانسه هم به زبان آلمانی موجود بود (Geschichte Frankreichs)، اما همون یه تاریخ ادبیات، به همهء کتابای فرانسه که جاشون خالی بود، می ارزید.)

ولی جالب، ربط کتاباییه که گرفتم. دو تا کتاب کامپیوتری ِ آه ه ه، یه واژه نامهء آلمانی، یه هملت واقعی! ، دو تا کتاب دکوراسیون منزل، یه کتاب روانشناسی زبان، یه کیت روبات سازی (!) هم بود که دیگه از سقف خرید میزد بالا. رنگین کمون چن رنگه ؟؟؟


پ.ن. ممم... نمیشه نگم که ! دو تا چیز !

یک اینکه در حین اینکه من و یکی دیگه داریم ادای جدی بودن در میاریم –آخه ظاهرا" به ماها نمیاد! عجالتا" از اون «یکی» بابت جمع بستن عذر میخوام!- و خودمون رو با کتابایی که به شدت مربوط به پروژه میشن خفه می کنیم، می بینیم یکی داره میگه «سلام»، سرمون رو بلند می کنیم، بعد، از ما دو نفر ِ اولیه، یکی این طرف پرت میشه، یکی اون طرف. اونم به همراه مقادیر معتنابهی سر و صدا، به طوری که نصف نمایشگاه بر می گردن ما رو بِر و بِر نگاه می کنن. اون آقای از آب گذشته! هم خیلی جدی، یه کتاب بر می داره، شروع می کنه عین دانشجوهای دکترای تازه از فرنگ برگشته! ورق زدن، انگار نه انگار که خودش و بی خبر اومدنش، باعث و بانی این صحنه بوده اند. نقطه!

دوم هم اینکه این نمایشگاه، به صِرفِ دیدن هم می ارزید ! هم از بابت عکس های روی جلد کتابها –اونایی که نمایشگاه اردیبهشت امسال رو هم دیدن، می دونن من چی می گم- هم پرت و پلا چیده شدن کتابا که خودش کلی مایهء تفریح خاطر بود. حادترین مورد مشاهده شده: کتاب تخصصی لوازم آرایش و رطوبت پوست، در بخش مهندسی کشاورزی !!!

نمایشگاه جالبی بود ! اصولا" ! ...


پ.پ.ن. هاها ! جای لیلیاچکا خالی که ببینه چقدر از ! و () استفاده کردم! <:

هیچ نظری موجود نیست: